با توجه به افزایش فجایع انسانی و حوادث بحرانزا در جهان به سبب بلایای طبیعی یا فجایع انسان ساز سالانه میلیونها نفر تحت تأثیر این فجایع قرار میگیرند. تلفات ناشی از رویدادهای بحرانزا به کشته و زخمی شدن افرادی که در حادثه بوده اند خلاصه نمیشود، بلکه دامنهی این اثرات میتواند افراد زیادی را که به نحوی با حادثه مرتبط بوده اند تحت تأثیر قرار دهند، این تأثیر گذاری در مواردی بسیار شدید است و منجر به تداوم آن در طول زندگی افراد میشود، اگرچه با گذشت زمان از بسامد اثرات حادثه کم میگردد اما بازهم به عنوان یک زخم در روان افرادی که نجات یافته اند باقی میماند، پیامدهای حوادث بحرانزا می توانند در تبانی با ساختهای روانی شکننده افراد، فرد را در تمام زندگی از فعالیت های عادی محروم سازد بنابر این پیشگیری از آسیب های آتی و مقابله با اثرات رویدادهای بحرانزا به پیمانهی زیادی میتواند از این آسیب ها جلوگیری کند. زمانی که یک رویداد شدید، غیر منتظره و فوق توان روانی برای افراد اتفاق میافتد ابتدا واکنشهای فوری به این رویداد در افراد آغاز میشود این واکنش ها میتوانند در چند حیطه رخ دهند:
در بعد شناختی: علائم، گیجی، نا آشنایی (نسبت به زمان، مکان، افراد و...)، نگرانی، افکار و تصاویرمزاحم و مقصر دانستن خود در برابر شرایط پیش آمده معمولا به وجود میآید. در بعد هیجانی؛ شوک، تأسف، ناراحتی، ترس، خشم، تحریک پذیری (پرخاشگری معمول)، احساس گناه و خجالت علائم اولیه حوادث بحران زا می باشد و از نظر روابط اجتماعی افراد ممکن است دچار دوری گزینی مفرط و تعارضهای بین فردی شود، در این میان واکنش های روانشناختی به حادثه که توأم با علائم جسمانی می باشند، میتوانند خیلی مهم و قابل توجه باشند که در اکثر اوقات فرد را وادار می کند به داکتر مراجعه کند. از نظر روانشناختی فرد دچار خستگی (فرسودگی)، سر درد، تنش عضلانی، درد معده، افزایش ضربان قلب، پاسخهای جهشی بیش از حد و مشکلات خواب میگردد و علت تمام این علائم رویداد بحران زایی است که فرد تجربه کرده است، البته واکنش های یاد شده در افراد معمولا به وجود خواهد آمد اما تعداد، شدت و مدت آنها در افراد مختلف متفاوت است. همانطور که زمان از حادثه میگذرد ممکن است واکنشهای اولیه به تدریج کمتر شوند یا حتا از بین بروند اما همچنان افراد ممکن است علائم استرس پس حادثه را نشان دهند این علائم که به صورت کلی در دو بخش قابل بررسی است ممکن است باعث اختلال در کیفیت زندگی فرد مانند کار، فعالیت های لذت بخش، ارتباطات با اعضای خانواده و دوستان، دیدگاه وی نسبت به جهان و زندگی و... گردد از این مجموعه، واکنش های مزاحم در بردارنده:
در بیشتر حالات افراد بر علاوه اینکه خود از حادثه متأثرشده اند در اثر رویداد بحرانزا فرد عزیزی را نیز از دست داده است که این مسأله می تواند منجر به نوعی داغدیدگی به نام داغدیدگی بحرانزا شود، فرد همزمان علائم سوگ و استرس پس از سانحه را نشان میدهد، در این شرایط واکنش های معمول (همگانی) افراد را می توان به شرح زیر عنوان کرد:
فرد احساس گیجی، کرختی، ناباوری، سردرگمی یا گم گشتگی می کند، احساس خشم بر فردی که وفات کرده یا افرادی که مسوول مرگوی به حساب می آیند دارد. واکنش های جسمی قوی مانند تهوع، خستگی، لرزش و ضعف عضلانی ممکن است وجود داشته باشد. فرد از این که زنده مانده است احساس گناه میکند، هیجانات بسیار شدید مانند ناراحتی بیش ازحد، خشم و ترس در فرد ایجاد می شود، در عین حال سوگ می تواند عامل افزایش خطر برای بیماری های جسمی و آسیب های دیگر باشد. در اثر سوگ، سودمندی فرد کاهش می یابد و در تصمیم گیری دچار مشکل می شود. در مورد فرد از دست رفته افکاری مزاحمت کننده ی دارد، حتا وقتی نمی خواهد این افکار را داشته باشد نمی تواند جلوی آنرا بگیرد. گاهی افراد حالت اشتیاق، دلتنگی، و جستجوی فرد متوفا (مثل صدا زدن نام وی، گذاشتن بشقاب غذا برای وی یا منتظر ماندن برای بازگشت او) را نشان میدهند، کودکان به ویژه احتمال دارد در مورد مردن خود یا والدین شان نگران باشند و نیز ممکن است وقتی از مراقب یا فرد دیگر از عزیزان شان دور می شوند دچار اضطراب شوند.
چی باید کرد؟
علائمی که در بالا ذکر شد واکنش های معمول ما نسبت به رویدادهای بحرانزا است و به نسبه در هر فردی به وجود می آید، خیلی از این واکنش ها (حتا شدیدترین آنها) نظر به توانمندی های شخصیتی و تاب آوری فرد به مرور زمان بر طرف میشود و جای نگرانی ندارد، اما به علائم هشدار دهنده باید توجه کرد، در صورت وجود علائم زیر فرد نیاز دارد حتما به متخصص مراجعه کند:
در صورت وجود علائم شدید، طولانی مدت و گسترده، نیاز است فرد به صورت عاجل بستری شود و تحت درمان های دارویی و روان درمانی قرار گیرد، اگر علائم خیلی شدید نیست و فرد نسبت به حادثه ناراحتی هایی دارد روان درمانی و گاهی مشاوره می تواند کمک کننده باشد، اما مهم ترین مساله حمایت های اجتماعی است که از طرف خانواده، دوستان و مهم تر از همه با اراده و سعی خود فرد صورت می گیرد. به صورت یک پیشنهاد کلی موارد زیر می تواند کمک کننده باشد:
مواردی که هیچگونه کمکی در بهبودی نمی کند:
امیدوارم به رسم همدلی و اینکه همه ما انسانیم و نیاز به همدیگر داریم؛ مطالب یاد شده بتواند اندکی از ناراحتی های شما عزیزان را بهبود بخشد. محمد علی امیری-متخصص روانشناسی کلینیکی (درمانگر آسیب های روانی)