درد و رنج جزء اجتنابناپذیر تجربۀ انسان بودن است. هر مسیری که در آن قرار داریم مقداری درد به همراه دارد؛ وقتی انتخاب کردهایم در کنار خانواده و در سلامت زندگی کنیم، این کار نیازمند تحمل شرایط قرنطینه است که میتواند بهصورت بیحوصلگی، عصبانیت، فشار و شاید هم گاهی ناامیدی باشد. وقتی انتخاب ما زندگی ارزشمند، و در سلامت است این کار نیازمند، نشستن در خانه، نفس کشیدن از پشت ماسک، تحمل عرق دستکش، صرفهجویی در منابع غذایی و قسمت کردن آن با افراد نیازمند خواهد بود، و درهرصورت این سختیها در مسیر آن چیزی است که انتخاب کردهایم؛ نوعی ارزش که به زندگی ما معنا میدهد.
اگر در محدودیتها بتوانید معنایی پیدا کنید و خود را در مسیر رسیدن به آن قرار دهید هیچ شرایطی حوصلۀ تان را سر نمیبرد و هیچ طوفانی شما را به درونِ خودش نخواهد کشید، طوفان در شما حل میشود و شما متلاطم نخواهید شد. اینکه چرا نمیتوانیم شرایط سخت بهویژه تنهایی، رنج و درد را تحملکنیم به نظر میرسد دو دلیل عمده داشته باشد.
دلیل اول میتواند نوع نگرش ما به زندگی نوعِ انسان باشد؛ ما معتقد هستیم که آدم نباید ناراحت، غمگین، خشمگین و دلتنگ شود، داشتنِ این حالات بد و نشانی از نا سلامتی است، در مقابل باید همیشه آرام، شاد و پر انگیزه بود. درحالیکه چنین چیزی برای موجود انسان تعریف نشده است. انسان یعنی موجودی با امکان تجربهی تمام هیجانهای خوشایند و ناخوشایندی که حتی امکانات بیرون از وجود فرد هم نمیتوانند سد راه تجربهی این هیجانات گردند. رنج هم چون مرگ و سرنوشت، بخشی ناگسستنی از زندگی است، بدون رنج و مرگ زندگی کامل نخواهد بود. اگر غصه میخوریم، خشمگین هستیم، بیحوصلهایم و ناامید میشویم این یعنی ما انسانیم و آن چیزی را تجربه میکنیم که در این شرایط باید تجربه کنیم.
دلیل دوم فقدان یک سبک زندگی معنادار است؛ ما هیچگاه از خود نمیپرسیم من برای چه چیزی زندگی میکنم؟، چرا کار میکنم؟، چرا درس میخوانم؟ پرسیدن این سوالات همیشه برای ما ترسناک بوده زیرا ممکن است جواب قانعکنندهای برای خودمان نیابیم. اما نگران نباشید این سوالات حداقل باعث میشوند فعالیتهایتان هدفمندتر شوند و تا حدی از بی برنامهگی رهایی یابید؛ این سوالات ما را به سمت ارزشهایی رهنمون میسازد که برای زندگی ما "چرایی" میآفریند، و داشتن چرایی یعنی زندگی معنیدار... ممکن است به این جواب برسیم که من به خاطر کسی یا کسانی که دوست شان دارم کار میکنم، ورزش میکنم، خودم را رشد میدهم و روابطم را بهبود میبخشم (حقیقتاً این همان معناست) یا به خاطر اعتقادات دینی- مذهبی ام کسب حلال میکنم، خانواده تشکیل میدهم، با مردم شفقت میکنم و... (این همان چرایی زندگی است) یا به خاطر رشد شخصی خودم درس میخوانم، مطالعه میکنم، زبان یاد میگیرم، در بحثها شرکت میکنم (این همان معنای زندگی در سطح درک است)... حالا اگر همین معنا بهصورت عمیق وجود داشته باشد نه تنها تحمل رنج ما بالا میرود، حتی پذیرای رنجهای بیشتری هم خواهیم بود. در این مسیر هر عاملی باعث رشد است، دلتنگیها، بیحوصلگیها، ناراحتیها، بیخوابیها و... ما را به آن چیزی میرسانند که برایش زندگی میکنیم.
اگر چنین معنای عمیقی وجود نداشته باشد چه اتفاقی میافتد؟ ما رو میآوریم بهوقت گذرانی و فعالیتهایی که در کوتاهمدت لذتبخش اما برای رشد ما مفید نیستند، ما زیاد تلویزیون میبینیم، از شبکههای اجتماعی بهصورت افراطی استفاده میکنیم، فکاهی میخوانیم، در مورد افراد دیگر یا اعضای خانواده داستان سازی (غیبت یا تمسخر) میکنیم، به خاطر مسائل بسیار جزئی مثل دیرتر شدن غذای ظهر، سروصدای کودکان، پوشش همسر یا فرزندان جنگودعوا راه میاندازیم و... زیرا انرژی حیاتی را باید به یک روشی مصرف کنیم. اینها همه ریشه در فقدان یک "چرایی" مشخص برای زندگی دارد. شاید مناسب باشد در این روزهای رخصتی تکه کاغذی بگیریم و در خلوت خود به درون عمیق شویم و ببینیم برای چه زندگی میکنیم، سپس مسیرهای رسیدن به این چرایی را یکبهیک ترسیم کنیم و خود را متعهد بسازیم که در هر شرایطی در این مسیر گام برداریم. آنگاه شرایط برای ما صرفاً یک معنا خواهد داشت، "تغییری که مسیر رسیدن من به هدف است". تصمیمگیری در مورد اینکه بعد از این چگونه میخواهیم زندگی کنیم کیفیت زندگی مارا در ابعاد معنوی، روابط با دیگران و رضایت از "بودن" تعیین میکند. به قول هایدگر "یکی از راههای گذر از وجه زندگی روزمره به وجه هستی شناسانهی زندگی که همانا تمرکز بر نفس بودن و زندگی ورای نگرانیهای روزمره است گرفتن تصمیم است، تصمیم بهعنوان یک تجربهی مرزی نهتنها ما را با مرحلهای رودررو میکند که در آن خود را میآفرینیم، بلکه مارا با محدود بودن چارهها نیز آشنا میسازد". پس مهمترین قدم بعد از کشف این چرایی و مسیرهای رسیدن به آن تصمیمگیری متعهدانه برای حرکت در آن مسیر است. در کنار این مساله بهعنوان انسان باید تمام هیجانات ناخوشایند مثل ترس، اضطراب، غم و دلتنگی را بپذیریم و بدانیم مشخصهی یک انسان سالم داشتن همین هیجانات است و چهبسا کارکرد بقایی دارند. در اندیشهی فضیلت به روایت رواقیان، آنچه یک زندگی را مطلوب میکند نه زندگی توأم با شادکامی و بدون درد و رنج بلکه زندگی توأم با فعالیت فضیلتمندانه است.
شاید بتوان یکی از بزرگترین استرسها در شرایط قرنطینهی فعلی را مسائل و مشکلات مالی دانست؛ مخصوصاً برای کارمندان وظایفی که بر اساس ساعت کارِ بالفعل معاش دریافت میکنند، یا خود شان از کارِ روز مزد هزینهی زندگی روزمره را تأمین مینمایند. در کشوری مثل افغانستان که فیصدی بالای از مردم زیرخط فقر زندگی میکنند، تأمین مایحتاج زندگی همیشه با چالش روبرو بوده، که اوضاع قرنطینه فعلی برآن افزوده است. مطمئناً سطح استرس تجربهشده با سطح ادراکشده ی این استرس در این شرایط اندکی باهم متفاوت اند، اما در کل با رویکرد مساله مداری به استرسِ ناشی از مشکلات مالی میتوان حداقل بر مقدار زیادی از این فشارها کنترل پیدا کرد. اگر دچار علائمی مثل (تپش قلب، تعریق، درد های عضلانی، گرفتگی عضلات، مشکلات سیستم هضمی، ترس و اضطراب، احساس بیهودگی زندگی، بیعلاقگی به انجام فعالیتهای هدفمند و لذتبخش، بازسازی فاجعه در خاطرات یا رؤیاها و درهمریختگی خواب، خشم و پرخاشگری و یا حتا غمگینی و افسردگی شده اید، شما در حال تجربه کردن مساله ای به نام استرس هستید، و اگر دغدغهی اصلی ذهنتان از مجموع شرایط فعلی، مشکلات مالی است؛ بهاحتمالزیاد مساله ی استرسآور شما نیز همین است.
یکی از ساحات تأثیر استرس سیستم شناخت ما است؛ که تحت شرایط تنشزا دچار اختلال در پردازش اطلاعات میشود، و فرد نمیتواند به انگیزه و تفکر خودش نظم منطقی بدهد و تشخیص درستی از واقعیت و وضعیت داشته باشد. مثلاً ممکن است بر اساس برآورد منطقیتان تا دو ماه مواد ضروری مانند آرد، روغن، برنج و... در خانه داشته باشید، اما بازهم این شواهد برای کاهش نگرانیتان کمکی نمیکنند و فکر میکنید حتماً گرسنه میمانید، این همان بازسازی فاجعه است. بهتر است از راهکارهای عملیتر شروع کنیم، فرض بر این میگذاریم شما فردی هستید که فعلاً وظیفه و معاشتان به تعویق افتاده است، مقدار پول کمی در خانهدارید و با این واقعیت روبرو هستید که معلوم نیست کارِتان چه زمانی شروع میشود، ممکن است 10 روز بعد یا ممکن است چند ماه دیگر... این موضوع طبیعتاً سطحی از استرس شدید را با خود خواهد داشت بهویژه اگر یگانه مسئول تأمین نفقه اعضای خانواده ی خود باشید. چهکار میشود کرد؟
- قدم اول
شرایط را بپذیرید
اینکه کارِ تان رخصت شده، پول کافی ندارید، و ترس از اینکه ممکن است خود و اعضای خانواده دچار مشکل شوید واقعیتهای غیرقابلکنترل است. فکر کردن های تکراری و مداوم روی این مشکلات اگرچه در اختیار شما نیست و خودشان میآیند، اما مفید نیستند و کمکی به حل مشکل و بهبودی حال تان نمیکند، بلکه سطح استرستان را بیشتر بالا میبرد. زمانی که سعی در پذیرش آنها میکنید مقداری از تسلط فشار را بر روی خود کم کردهاید و میتوانید وارد قدم بعدی شوید.
- قدم دوم
سراغ راهحلها بروید
من این راهحلها را در دو سطح قابلاجرا دستهبندی کردهام؛ اول (در سطح شناختی و فکری) و دوم (در سطح رفتاری و عملکردی).
در سطح شناختی
از حافظه ی سرگذشتیِ خود کمک بگیرید؛ آیا تابهحال تا این سطحِ از بیپولی را تجربه کرده بودید یا خیر؟ اگر بلی/ مطمئناً آن شرایط موقتی بوده و شما هنوز زندهاید و بعد شرایط تغییر کرده و دوباره سرکار شدهاید و روزهای خوب داشتهاید. آیا روزهای سختتر از این هم داشتهاید یا خیر؟ اگر بلی/ چه روزهایی بوده و چطور توانستید با آنها مقابله کنید، از همان راهکارهای مقابله ای فعلاً هم میتوانید استفاده کنید. اگر خودتان چنین تجربهای نداشتهاید (که فیصدی زیادی از افراد دارند) ببینید از نزدیکانتان چه کسی روزهای سخت را پشت سر گذرانده و چطوری؟ این تمرین عملی شمارا آماده میکند تا فاجعه سازی را از سیستم شناختتان برطرف ساخته و آمادهی ورود به مرحله ی دوم شوید که "تفکر منطقی" در مورد مسأله است.
- شما آگاهی دارید و شواهد تأیید میکنند که این شرایط دیر دوام نخواهد کرد؛ همانطوری که در تعدادی از کشورها مردم دوباره سرِ کار میروند و اوضاع نسبتاً عادی شده است. پس باور داشتن به اینکه وضعیت گذرا خواهد بود شما را به آینده امیدوارتر میسازد و تحمل شرایط را آسانتر میکند. با این نگرش حتا میتوان برای آیندهای بعد از قرنطینه برنامههای حمایتی مالی در نظر گرفت که اگر دوباره با چنین وضعیتی روبرو شدید چطور بتوانید از عهده آن برآیید. در این مرحله نیاز است با دقت به زندگیتان نظر بی اندازید و در مورد آنچه که هنوز دارید و برای آن زندهاید و زندگی میکنید، شکر کنید (شکر گذاری مطمئناً به تقویت سیستم ایمنیتان بیشتر از لیموی کیلوی 300 افغانی کمک میکند). برای داشتن یک جسم سالم، کار تان که دوباره شروع خواهد شد، خانواده، فرزندان، توانمندیهای فکری، ویژگی های شخصیتی و اعتقاداتتان شکر گذاری کنید؛ به آنها با دقت نگاه کنید و سپس از داشتن این هدیههای گرانبها سپاسگزار باشید زیرا میتوانست اینها هم وجود نداشته باشند.
- ببینید در مورد وضعیت فعلی چه فکرهای منفی و ناراحتکنندهای دیگری دارید، اگر چنین بود به خودتان سخت نگیرید قبل از هر چیزی مهربانی با خود، بهسلامت رفتار و جسم ما کمک میکند. فکرهای منفی را بپذیرید اما خود را با آن درگیر نسازید، اجازه بدهید مثل مسافری که آمده است راهش را برود. تحقیقات ثابت کرده است که معنویت یکی از منابع مهم برای کاهش استرس است، اگر فرد مذهبیِ هستید، دعا و عبادت میتوانند منابع مهمی برای تحمل شرایط فشارزا برایتان فراهم کنند، نیروی معنویت هم آرامشبخش و هم راهگشا است؛ زیرا یکجا شدن با جنبهی فراتر از محدودیتهای جسمی؛ خوشبینی و امیدواری را تقویت میکند.
- با اعضای خانواده از نظر عاطفی نزدیک باشید، هرگز فکر نکنید که به خاطر مشکلات مالی آنها شمارا مقصر میدانند و شما کوتاهی کردهاید، مخصوصاً در مورد وضعیتی که اصلاً قابل پیشبینی نبود. فکرِ مقصر بودن ممکن است باعث شود با اعضای خانواده بجنگید و با خودتان هم نامهربان باشید. همه شرایط را درک خواهند کرد و مطمئن باشید که در گذار از این شرایط با شما همراه خواهند بود. دوری گزینی باعث تشدید استرس، خودخوری و تحمل فشار فزون یافته میشود که در این شرایط حقتان نیست، پس تا میتوانید با خانواده زمانِ بیشتری صرف کنید.
در سطح عملکردی
اول باید بدانیم غصه خوردن و در گوشه نشستن یا جنگودعوا هیچ مشکلی را حل نمیکنند. اما انجام اقداماتِ هرچند کوچک؛ آرامش خاطرِ بیشتر و حس کنترل بیشتر به ما میدهند، برای مدیریت اوضاعِ بدِ مالی در این شرایط میتوان کارهایی انجام داد و مطمئناً اکثر افراد این راهحلها را میدانند، اما ممکن است با افکار منفی و درماندگی احاطهشده باشند که ارزش آنها را نادیده بگیرند. از طرف دیگر، استرس مانع فکر کردن به روش درست و مساله مدارانه میشود و ما را وادار به رفتارهای تکانشی میکند.
چهکار میتوانیم انجام بدهیم؟
1- صرفهجویی؛ لزوماً برای یک زندگی معمولی نیازی نیست همیشه گوشت و قابلی و منتو و... بخوریم. ما در شرایط متفاوتی قرارگرفتهایم، ایجاب میکند هزینهها را تا حد ممکن کم کنیم، غذای را استفاده کنیم که ما را از گرسنگی نجات میدهد اما میتواند خیال ما را تا چند ماه راحت کند. ما حتماً به مصرف کریدت کارت زیاد و فعال بودن انترنت مان نیاز نداریم. اگرچند ماه در فیسبوک نباشیم یا با کسی تماس نگیریم هیچچیزی را از دست نمیدهیم. میتوانیم وقت خود را با نشستن در کنار خانواده، انجام کارهای خانه، کتاب خواندن و... پرکنیم. در کل کاهش هزینههای زندگیِ عادی در شرایط فعلی خیلی منطقی به نظر میرسد.
2- واقعبینی در مورد مواد مصرفی؛ تحت تأثیر شایعات یا نگرانی خودِمان ممکن است موادی بخریم که اساسی نیستند و سپس برای خرید مواد اساسی پول کافی نداشته باشیم؛ به خرید لیموی کیلوی 300 افغانی، دستمالکاغذی زیاد، مایع دستشویی و مواد ضدعفونیکننده باقیمتهای گزاف یا خرید مکمل ویتامینها در زمانی که مشکلِ ما زنده ماندن است، نیاز نخواهد بود. اگر منابع مالی در خرید این اشیاء مصرف شوند بهزودی استرس ناشی از بیپولی دو برابر سیستم ایمنی ما را ضعیف خواهند ساخت.
3- استفاده از مهارتهای ارتباطی و سرمایههای اجتماعی؛ داشتن جرأت معامله، گرفتن قرض و وعدهی انجام کار در برابر پول یا موادی که فعلاً به آن نیاز دارید یکی از کاربردیترین مهارتها در این شرایط است. وقتی دچار مشکل شدید مالی هستید باید بر غرورِ کاذب، شرم و احساس تحقیر غلبه کنید، شما نیاز دارید فعلاً زنده بمانید؛ پس هر کاری میتوانید باید انجام بدهید، میتوانید با افرادی معامله کنید، از کسانی که میشناسید قرض بخواهید (بر اساس مطالعات؛ استرس در بعضی حالات رفتارهای اجتماعی مانند همکاری را تقویت میکند، اما همیشه اینطور نیست). به جای نگرانی از پرداخت کرایهخانه با صاحبخانه رو درو صحبت کنید و اطمینان بدهید که کرایه را بعداً پرداخت خواهید کرد. میتوانید وسایلی که خیلی ضروری نیستند را بفروشید. شما این قرضها را بعداً پرداخت می کنید، اما نگرانی و ناامیدی فعلی شمارا کاهش میدهند.
4- اگر خیلی مجبور هستید و از هیچ راهی نمیتوانید هزینه ی زندگی روزمره را پیدا کنید، حتماً به کار تان برگردید یا کاری را شروع کنید که میتوانید. اما با حداکثر احتیاط ممکن. اینطوری حس مؤثریت به زندگیتان برمیگردد، صدها نفر در بیرون از منزل کار میکنند، لزوماً همهی آنها مبتلا نخواهند شد، اما درمانده نشستن و روزبهروز غصه خوردن میتواند خیلی سخت و طاقت فرسا باشد و شما را به مسیرهای خطرناکی سوق بدهد. اما اگر میتوانید به هر طریقی مایحتاج روزمره را پیدا کنید حتماً در خانه بمانید و در این صورت سعی کنید با روشهایی که در بالا ذکر شد آرامش خود را حفظ کنید و غصه خوردن، پرخاشگری و ناراحتی را کاهش دهید.
ممکن است موارد یادشده در مورد همهی افراد صادق نباشد، اما در یک سطح معناداری میتوانند راهگشا باشند همانطوری که قبلاً بهعنوان راههای کاهش استرس موفقانه استفادهشدهاند.
محمدعلی امیری- روانشناس کلینکی و نوروتراپیست
پینوشت؛ اگر مطلب را مفید میدانید، لطفاً به اشتراک بگذارید.
در جریان شیوع ویروس ایبولا و آنفلونزای مرغی ما راهنماییهایی برای معلمان و والدین نوشته بودیم، اینکه چگونه در مورد رودیدادهایی صحبت کنند که توجه گستردهی رسانهها را به خود جلب کرده است. اکنون ویروس کرونا (COVID-O19) به عنوان یک بحران صحی جهانی اعلام شده است و یک بار دیگر توجه به این گونه توصیه هارا مهم میسازد. در این مقاله ما توصیه هارا با هم جمع کرده ایم برای اینکه در مورد ویروس کرونا چگونه با کودکان صحبت کنید.
در زیر حقایقی در مورد بیماریها وجود دارند که شما میتوانید به کودکان توضیح بدهید، اما به تناسب سن کودک ممکن است نیاز به توضیحات بیشتری باشد.
– ابتلا به ویروس کرونا میتواند در انسانها منجر به عفونت دستگاه تنفسی شود. برای اکثر افراد در حد علائم کوچک و ساده است، اما در این مورد بیشتر از 1000 قضیه مرگ نیز گزارش شده است. باور به این است که منشأ عفونت حیوانات است اما میتواند در بین انسانها منتشر شود.
– این ویروس در یک شهر عمده و بزرگ چین (ووهان) در ماه دسامبر 2019 کشف شده، اما فعلاً مواردی از ابتلا به بیماری در کشورهای متعددی گزارش شده است.
– در مورد بیماری اطلاعات اندکی وجود دارد، اما تعداد زیادی از داکتران و کارمندان وابسته به خدمات صحی کار میکنند تا جزئیات بیشتری بیماری را بفهمند. این کار به آنها کمک میکند تا با مؤثریت بیشتر خطر انتشار این ویروس را کاهش دهند. سؤالهایی که متخصصان در جستجوی جواب شان است را می توان موارد زیر در نظر گرفت:
1- ویروس از کجا آمده است؟
2- چقدر جدی و خطرناک است؟ چه کسی و چگونه مریض میشود، و مریضیاش چه علائمی دارد؟
3- بیماری چگونه انتشار مییابد؟
4- میتواند کسی که فعلاً علائمی از بیماری را ندارد، افراد سالم را مبتلا کند؟
5- آنها چگونه میتوانند بهتر درمان شوند؟ چه اقداماتی میتواند ابتلا به ویروس را محدود کند؟
همانند تمام عفونتها، رعایت بهداشت دستها مهماند، این کار با شستن دستها با آب و صابون و یا کریم ضدعفونیکنندهی دیگری صورت میگیرد. تا فعلاً واکسین یا دوای پیشگیرانه برای این بیماری وجود ندارد، دانشمندان 24 ساعته تلاش میکنند تا دواهای بیاثر سازی آن را پیدا کنند.
همانطوری که ویروس انتشار مییابد، بهگونهای گسترده در تلویزیون، روزنامهها و انترنت در مورد آن بحث میشود. مهم است بدانید که کودکان صفحه اول روزنامهها را میخوانند یا در انترنت فعال هستند، و در مورد آنچه شنیدهاند، دیدهاند یا خواندهاند، با همدیگر صحبت میکنند، سرخطهای اغراقآمیز در این مورد کنجکاوی آنها را برمیانگیزد. ما نمیتوانیم کودکان را از آنچه که جریان دارد محافظت کنیم یا آنها را بیخبر نگهداریم، حتا کودکان بزرگتر (سنین 6-7 سال) میتوانند به حد کافی مطالعه کنند تا آگاه شوند که ویروس میتواند خطرناک باشد و ازاینجهت بترسند. وجود تصاویر و گزارشهایی در این مورد قابلانتظار است، به گونهی مثال تصاویری از شفاخانههای پر از بیمار که ترسناک به نظر میرسند، لذا باید برای کودکان توضیح داده شود. آنچه که در گزارشها ذکر میشود به کودکان کمک نمیکند، این اطلاعات فقط برای خواندن یک فرد بزرگسال مناسب است. بدون توضیحات لازم از طرف بزرگسالان، کودکان با اینهمه اطلاعات فریب میخورند و این ممکن است منجر به خیالپردازی آنها شود زیرا در مورد آن دسته از اطلاعاتی که آنها را فریب داده است شناخت و تجربه کافی ندارند. کودکان نیاز دارند که بزرگسالان در مورد آنچه در دنیا جریان دارد به آنها کمک کنند تا اینکه فهم نادرست اصلاح شود و آنها فهم درست و معقولی از حوادث به دست بیاورند. دلیل اینکه ما باید در مورد ویروس کرونا با کودکان صحبت کنیم این است که؛ کمک کنیم تا آنها احساس امنیت کنند. این واقعاً درست و منصفانه نیست که کودکان در مقایسه با بزرگسالان از چیزی بترسند که در آن حد ترس نیاز نیست. یکی از دلایل ترس کودکان این است که آنها فاصله/ مصافه را بهسختی میتوانند بفهمند؛ وقتی در مورد تلفات زیادی در چین میشنوند نمیتوانند در نظر بگیرند که چین با ما فاصلهی زیادی دارد و ما از موقعیت حادثه دور هستیم. کودکان همچنان نمیدانند که یک اقدام اورژانسی یا قرنطین چیست؟ وقتیکه مسئولین میگویند آنها مجهز شدهاند یا اینکه یک شهر یا کشتی در قرنطینه است چه معنایی دارد، این مفاهیم باید به کودکان توضیح داده شود.
ما به معلمان مقطع ابتدایی مکاتب توصیه میکنیم، در مورد ویروس کرونا در صنف صحبت کنند. به این دلیل که؛ شاگردان ما به احساس امنیت نیاز دارند درعینحال میتوانند چیزهایی نیز یاد بگیرند. ما توصیه میکنیم که شما بهعنوان یک معلم بررسی کنید و ببینید که کودکان در مورد ویروس چه میدانند؟ با این کار میتوان تصورات غلط احتمالی را اصلاح کرد و این بهترین راه است که همچنان مطابق با مبنای فکری آنها یک فهم بنیادی و واقعی در مورد ویروس برایشان ارائه کنید. همچنان زمینهی امیدواری را برای آنها فراهم کنید: به آنها بگوئید که اکنون تعداد زیادی از مردم کار میکنند تا انتشار ویروس را مهار کنند و پژوهشگران سعی دارند تا درمانی برای آن پیدا کنند. ما توصیه میکنیم که دو نفر از معلمان در مکتب وظیفهی تعقیب اخبار را به عهده بگیرند و اطلاعات جدید در زمینهی پیشرفت را برای شاگردان ارائه کنند. بهعنوان یک گزینه، مکتب میتواند یک بروشور اطلاعاتی حاوی یک پیام مشخص در مورد آنچه که باید درباره ویروس کرونا گفته شود را برای والدین بفرستند.
به کودکان چی میتوانید بگویید؟
در ادامه مثالهایی از اینکه چگونه میتوانید در مورد وضعیت جاری به کودکان اطلاعات بدهید ذکر شده است.
ویروس کرونا چیست؟
ممکن است شما اطلاعات و داستانهایی در مورد ویروس کرونا را از رسانههای مختلف مانند روزنامهها، انترنت یا دوستان تان به دست آورده باشید. این چیزی است که تقریباً تعداد زیادی از مردم در مورد آن حرف میزنند. این ویروس در چین پیداشده است، جایی که تعداد زیادی از مردم به آن مبتلا شدهاند، آنها فکر میکنند که اولین بار از حیوانات به انسان منتقلشده است اما ما نمیدانیم که اولین انسانها چگونه مبتلا شدهاند؟ زیرا بیماری از طریق ارتباط بین مردم انتقال مییابد و اکثر افراد نمیداند به چه صورت منتقل میشود و تعداد زیادی از مردم مریض میشوند؟ بیماری فقط از طریق ارتباط یک شخص مریض با یک فرد سالم به وی منتقل میشود و این انتقال از طریق دست دادن یا از طریق ارتباط مایعات بدن شخص مریض به افراد سالم صورت میگیرد، مایعات بدن که باعث انتقال ویروس میشوند شامل آب دهان، خون، عرق، استفراق، ادرار و مدفوع میباشند. ویروس بسیار جدید است و داکتران و متخصصان سعی میکنند بفهمند که چطور عمل میکند. همچنان تعداد زیادی تلاش میکنند تا واکسینی بسازند که فرد را در مقابل ویروس محافظت کند، اما تا فعلاً واکسینی وجود ندارد. فردی که مریض میشود مثل کسی است که دچار عفونت تنفسی شده است، آنها سرفه میکنند، و علائم بیماری سینه و بغل دارند. بعضیهای شان دچار علائم خفیف هستند و این علائم در تعدادی هم خطرناک و جدی اند، همچنان تعدادی از این مریضی مردهاند. در چین سخت تلاش میشود که جلوی پخش ویروس را بگیرند، مثلاً آنها یک شهری با چند میلیون جمعیت را جدا کردهاند بهگونهای کسانی که آنجا زندگی میکنند نمیتوانند شهر را ترک کنند و دیگران را مبتلا سازند. اینکه آنها نتوانستهاند تا اکنون بیماری را درست بفهمند ترسناک است، اما خوب است بدانیم افراد زیادی سعی دارند آن را بفهمند و آنهایی که مسئول امنیت سلامت در دنیا هستند مثل سازمان صحی جهان؛ کار میکنند تا کشورها را همکاری کنند افراد مبتلا را شناسایی کرده و تحت درمان قرار دهند.
این مهم است بدانیم، باآنکه تعداد زیادی مریض شدهاند، اما تنها تعداد کمی از آنها مردهاند. داکترانی که در زمینهی صحت عامه کار میکنند و آنهایی که مسئولیت حفاظت همهی مارا در سطح کشور دارند سخت تلاش میکنند. آنها برنامههایی دارند، حتا آموزشدیدهاند تا بدانند اگر کسی در کشور ما به این بیماری دچار شد چی کار کنند. آنها همچنان آموزشدیده اند که افراد مبتلا را در شفاخانههای بزرگ چگونه کمک کنند، آنهایی که مسئول صحت در کشور ما هستند به ما اطمینان میدهند که همهی سعیشان را خواهند کرد.
آیا ویروس کرونا خطرناک است؟
بلی خطرناک است، اما فقط زمانی که با یک فرد بیمار در ارتباط هستید. تمام آنهایی که به افراد بیمار کمک میکنند این را میدانند و اینکه چگونه آنها را حفاظت کنند. تعداد زیادی افراد مبتلا علائم شدید و جدی ندارند اما بیماری خطرناک است، طوری که بعضی افراد مرده اند. اما این در مورد افراد مبتلا به سینه و بغل نیز صدق میکند که متأسفانه خیلی، خیلی زیاد است. متخصصان خدمات صحی افراد بیماری را که ممکن است مبتلا شده باشند معاینه میکنند، اما آنها محافظت از خود را بلد اند از بیماریهای عفونی پیشروندهی قبلی یاد گرفتهاند که خود را چگونه محافظت کنند، پس بسیار نادر است که متخصصان دچار بیماری شوند.
چرا این قدر در مورد ویروس کرونا صحبت میکنیم؟
دلیل این است که بزرگسالان در این مورد بسیار نگران هستند، زیرا تعداد زیادی از مردم در سطح جهان به این ویروس مبتلا شدهاند، آنها میترسند که بیماری پخش خواهد شد. هر چیزی که برای ما تهدیدکننده به نظر برسد و آنچه را که به صورت کامل نمیدانیم ترسناک به نظر میرسد و مثل اضطراب دلواپسی/ نگرانی ایجاد میکند. به همین دلیل است که گزارشهای زیادی در رسانهها وجود دارد و این ممکن است باعث ترس و ناراحتی ما شود. اگرچه مسئولان امور صحی اعتقاد دارند که بیماری برای تعداد زیادی از هموطنان ما خطرناک نیست اما آنها باید آماده باشند تا اگر افرادی دچار بیماری شد همهجانبه کمک شان کنند.
کودکان چی کار باید کنند؟
باید بدانیم بزرگسالان مسئول مقابله با بیماری هستند؛ افراد مریض در شفاخانهها تحت مراقبت قرار میگیرند، نیازی نیست شما نگران باشید. اگر پدر یا مادرتان در سیستم محافظت از صحت یا شفاخانهها کار میکنند باید بدانید که آنها بلد هستند چگونه با این بیماری مقابله کنند، آنها همچنان میدانند خود را چگونه از ابتلا به این بیماری محافظت کنند. بههرحال بعضی چیزهایی هستند که باید انجام بدهید.
· متوجه باشید شایعات یا داستانهایی در مورد ویروس پخش نکنید که حقیقت ندارند.
· سعی کنید کودکان را نترسانید (بهویژه آنهایی که کم سن و سالاند).
· بازی و تفریح کنید همانگونه که قبلاً میکردید و سعی کنید نا حد ممکن در مورد آنچه که جریان دارد کمتر فکر کند.
· در مورد آنچه که جریان دارد با بزرگسالان صحبت کنید. از سؤال کردن در مورد ویروس یا هر نگرانی دیگری که دارید نترسید.
توصیههایی برای معلمان ابتدایی
کودکان مثل دانشمندان هستند، آنها میشنوند، میبینند، میخوانند و بر اساس نتایج آن رسامی میکشند. ما میدانیم که کودکان کودکستان از داستانهای اخبار وحشتناک آگاه میشوند. این وحشت ممکن است از طریق تلویزیون یا گوش دادن زیاد به صحبتهای بزرگسالان ایجاد شود. معمولاً همسالان یا دوستان در مورد بیماریها صحبت خواهند کرد یا اخبار را دوباره گویی خواهند کرد، که این روشها همه نادرست هستند. کودکان فکر میکنند آنچه که جریان دارد ترسناک است، اما اطلاع ندارند که این نگرانی و ترس چقدر درست و واقعی اند. ما پیشنهاد میکنیم بفهمید که کودکان بزرگتر کودکستان در مورد ویروس چه چیزی شنیدهاند. از کودکان بپرسید چه چیزی از اخبار شنیدهاند تا بتوانید فهم غلط را اصلاح کنید. اگر کودکان به صحبت در این مورد علاقهمندی نشان ندادند -خوب است اصرار نکنید- اما در زمان معین اطلاعات لازم را ارائه دهید. کودکان کم سن و سال فاقد شناخت و تجربه در تفسیر اطلاعاتی هستند که دریافت میکنند، اینگونه است که بهصورت غیرضروری میترسند و گیج میشوند. آنها به حقایق و توضیحات نیاز دارند تا بتوانند ترس و گیجی غیرضروری را کاهش دهند.
توصیههای کلی برای گفتگو با کودکان
1- منتظر نباشید تا ببینید چی اتفاقی میافتد- بروید و ببینید
بهعنوان یک بزرگسال، شما باید فعالانه بررسی کنید که کودکان در مورد وضعیت چه چیزی را فهمیده اند؟ آنها ممکن است از آنچه که اتفاق افتاده ترسیده باشند. اخبار از جاهای دور ممکن است نزدیک به نظر برسد، مخصوصاَ زمانیکه رسانهها آن را در خانهها میآورند. به خاطر داشته باشید که هر روزنامهای صفحهی کودک دارد-که همان صفحه اول است. تمام کودکانی که میتوانند بهخوبی بخوانند با آن در روی میز صبحانه یا غرفه روزنامهفروشی روبرو میشوند (اگرچه روزنامه خواندن در کشور ما بسیار نادر است-م). در حقیقت، صفحه مخرب روزنامه نباید جلوی کودکان باشد.
2- کودکان نیاز دارند تا بفهمند
در این مورد فکر کنید که چگونه میتوانید با کودکتان گفتگو را شروع کنید زمانی که او یک سرخط بزرگی از روزنامه یا وبسایت را بازگو میکند. حال اینکه ما نمیتوانیم از مواجهه آنها با رسانهها حفاظت کنیم، باید کمک کنیم بفهمند، تا این فهم باعث آرامش شان شود. همچنان شما میتوانید برنامهتان در مورد صحبت با کودکان را با دیگر بزرگسالان در میان بگذارید.
3- کودکان به ساختهای ذهنی نیاز دارند
ساختهای ذهنی خوب واژهها و مفاهیمی اند که کودکان را قادر میسازند در همان سطح بفهمند. با یک ساخت ذهنی درست کودک میتواند از نگرانیها و ترسهای غیرضروری بکاهد، و میتواند در این مورد صحبت کند که چه چیز در مورد آنها نگرانکننده است. برای کودکان کم سن و سال، اطمینان از مواردی چون "من نمیترسم، مادر و پدر به این بیماری مبتلا نخواهند شد، یا حالا همه کار میکند تا جلوی ابتلاء دیگران به این بیماری را بگیرد" ممکن است لازم باشد. کودکان بزرگتر به توضیحات شما در این مورد نیاز دارند که چرا شما خود را در امن احساس میکنید. از سوالات کودکان نترسید و به آنها جوابهای صادقانه ارائه کنید. اگر جواب را نمیدانید بگویید؛ نمیدانم یا سعی میکنم جوابش را پیدا کنم. کودکان تجارب شان را با پرسیدن سوال شکل میدهند و معمولاً در مورد یک موضوع چند بار سوال میپرسند تا به اطلاعات شان استحکام بخشند.
4- بهترین توضیح ما بزرگسالان
اگر خیلی با هیجان صحبت کنید، کودکان ممکن است نتوانند توضیحات را درست به خاطر بسپارند. آنها باید چند بار توضیح شما را بشنوند. اگر اختلافات قابلتوجهی در این توضیحات وجود داشته باشد آنها گیج خواهند شد. به همین دلیل توضیحات باید نامتناقض باشند. همچنان، مخربترین قسمت اطلاعات باید در قسمت اول گفتگو باشد مثلاً "این یک بیماری است که تعداد زیادی از مردم را در چین مبتلا کرده است و تعدادی هم مرده اند". بنابراین افراد بیمار با افرادی که مبتلا نیستند نباید یکجا باشند. همچنان افرادی که بیماران را کمک میکنند باید از خود نیز محافظت کنند (دهان خود را بشویند، دستهای خود را بشویند، ضدعفونی کنند و...) کودکان انتظار دارند و میخواهند که ما یک نسخهی خوبی از بزرگسال برای آنها باشیم. به آنها بگویید که خیلی مشکل است که بیماری به کشور ما برسد و مسئولین تمام تلاششان را میکنند تا از بیمار شدن مردم جلوگیری کنند، اما اگر بیماری آمد، داکتر ها و شفاخانهها میدانند چی کار کنند.
5- کمک کنید بفهمند-نه اینکه سعی کنید آرام باشند
گفتگو با کودکان به این هدف است که آنها در مورد وقایع جاری بفهمند و خود را امن احساس کنند. ما باید مطمئن باشیم در گفتگوهای ما این اتفاق میافتد. وقتی ما گفتگو را شروع میکنیم و در مورد ترسهای آنها صحبت میکنیم، باید بگوییم که این توضیحات به این دلیل است که آنها بر افکار نگرانکنندهی شان کنترل پیدا کنند. هدف این نیست که هیجانات قوی را برانگیزیم بلکه هدف این است که آنها را کاهش دهیم.
6- به واقعیتها متکی باشید
ویروس کرونا بار اول در شهرهای چین کشفشده است. ازاینرو به کشورهای دیگر انتشاریافته. دانشمندان معتقدند که این ویروس از حیوانات (که بیشتر خفاش بیشتر ذکرشده) به انسانها منتقلشده است. اما دقیقاً مشخص نیست. آنها اکنون میدانند که بین انسانها پخششده است، داکتران سعی میکنند بیماری را بفهمند.
7- کودکان برای خودشان چی کار میتوانند؟
چیزهایی کوچکی هستند که کودکان میتوانند برای خود انجام دهند تا از ارتباط با افراد مبتلا به ویروس کرونا جلوگیری کنند. موارد معمول میتوانند همیشه کاربردی باشند مثلاً بگویید که مهم است تا آنها دستهای شان را بعد از تشناب بشویند. اگر ریزش دارند و سرفه میکنند، داخل دستمال سرفه کنند (بعضیها میگویند با آستین دهان خود را بپوشانید اما متخصصان خیلی موافق نیستند). مانند بیماریهای دیگری که خطرناک نیستند مثل زکام و آنفلونزا این بیماری نیز میتواند از طریق مایعات بدن منتشر شود.
بزرگسالان همچنان میتوانند از این شرایط استفاده کرده و در مورد سلامتی جسم چیزهایی به کودکان بیاموزند، بگویند که وقتی مریض میشویم چه اتفاقی میافتد و چگونه تمام اعضای بدن باهم تعامل میکنند تا مارا زنده نگهدارند. کودکانی که در مورد مرگ سوال میپرسند باید توضیحات سادهای از اینکه هنگام مرگ چه اتفاقی برای جسم میافتد را دریافت کنند؛ اینکه تمام فعالیتهای زندگی قطع میشود، فرد دیگر احساس درد نمیکند و فرد مرده دیگر بر نمیگردد.
لینک منبع اصلی
https://krisepsykologi.no/what-can-we-say-to-children-about-coronavirus/?fbclid=IwAR06vL0ddAQd61ghettiV8ZBU8dbZZwORgXXHe5F6K2orNBDMd19b8X1gU8