Psychology for change

Psychology for change

وبلاگ تخصصی روانشناسی با تمرکز بر سلامت روان و اختلالات کلینیکی
Psychology for change

Psychology for change

وبلاگ تخصصی روانشناسی با تمرکز بر سلامت روان و اختلالات کلینیکی

شب ادراری در کودکان، علت ها و راه حل های آن

    شب ادراری یکی از مشکلات رفتاری قابل ظهور در کودکی است که ادامه یافتن آن تاسنین نوجوانی مایه ی نگرانی خودفرد و والدین اش می گردد و از طرف دیگر، کودکی که دچار این مشکل می باشد اکثراَ از طرف والدین به چشم یک کودک نا منظم، ضعیف و ناپاک دیده می شود و والدین آنها خیلی زود از تمیز کردن رخت خواب کثیف شده خسته می شوند، و در حالت عصبانیت کودک را تنبیه و تحقیر می کنند، که این کار اکثراَ منشأ اضطراب های دوران کودکی و بزرگسالی، ترس های مرضی و کاهش اعتماد به نفس در شخص می گردد، مخصوصاَ این که والدین حتا گاهی در بزرگسالی نیز به شوخی این موضوع را به فرد یاد آوری می کنند و تصور فرد از خودش را منفی می سازند. اما این مشکل با اندکی دقت، پشتکار و خوش بینی قابل حل است، در این نوشتار موضوع شب ادراری در کودکان به بررسی گرفته شده و واقعیت های علمی- پژوهشی در قالب عبارات عام فهم بیان گردیده است که راه حل منطقی و کاربردی این مشکل می باشد.

پرسش ها

علت شب ادراری چیست؟
آیا تمام کودکان دچار این مساله می شوند؟
چطور می توان آن را درمان کرد؟
شب ادراری تا چه سنی طبیعی است؟
دراین مواقع چه برخوردی با کودکان مناسب است؟

آنچه باید بدانیم

    به طور طبیعی کودکان درسنین یک تا دوسالگی می توانند پرشدن مثانه­ ی خودرا درک کنند و باگذشت زمان این توانایی را بدست می آورند که تخلیه­ ی مثانه را دیرتر انجام دهند. در سال های بعد این توانایی کامل می شود و کودک می تواند کاملاَ ادرار خودرا کنترل کند و آن را به صورت ارادی انجام دهد؛ بزرگ شدن مثانه هم به این امر کمک می کند. در این میان کنترل ادرار در حالت خواب نسبت به بیداری دیرتر شکل می گیرد. باید دانست که همه­ ی کودکان مثل هم نیستند و با توجه به  تفاوت های فردی و عوامل مختلف ممکن است هر کودکی در زمان ویژه ای قادر به این کار شود بنابراین اگر کودکی دیرتر از دیگران این مرحله را پشت سر گذاشت جای نگرانی نیست. اما چه زمانی می توان گفت که فرزندمان دچار شب ادراری شده است؟.

     تر کردن جای خواب تاحدود پنج سالگی طبیعی انگاشته می شود ولی اگر بعد از 6-7 سالگی به مدت سه ماه پیاپی و درهفته دو تا سه بار ادامه پیداکند باید به آن توجه و علل آن را شناسایی کرد. معمولاَ شب ادراری با گذشت زمان و تا سن 10 سالگی از بین می رود؛ به گونه ای که در سن 5 سالگی از هر بیست نفر چهارنفر و در سن ده سالگی از هر بیست نفر یک نفر ممکن است این مشکل را داشته باشد. بنابراین اگرچه احتمال این که شب ادراری تا بزرگسالی ادامه پیدا کند وجود دارد، ولی درصد آن درمیان افراد بسیار کم است. مکیدن انگشت، کج خلقی، لجبازی و... از موارد دیگری است که ممکن است همزمان با شب ادراری در کودک مشاهده شود.


چه عواملی باعث شب ادراری می شود؟

عواملی زیادی در شب ادراری دخیل اند که بعضی آنها جسمانی و بعضی دیگری روانی اند.

عوامل جسمانی

  • وراثت: معمولاَ در خانواده هایی که پدر و مادر یا یکی از آنها در کودکی دچار شب ادراری بوده است، فرزندان نیز چنین دوره ای را تجربه می کنند.
  •  مشکلات هورمونی: هورمون هایی که باعث تنظیمات مثانه وکنترل ادرارند ممکن است دچار ناهماهنگی و اختلال باشند.
  • عفونت سیستم بولی؛
  • دیابت (مرض شکر)؛
  • تأخیر در رشد اندام ها وسیستم اعصاب مرکزی؛ 

عوامل روان شناختی

    شب ادراری ممکن است نشانه­ ی نا آرامی درونی و وجود موضوعی حل نشده در کودک باشد. ورود به فضای مکتب و رو به رو شدن با تجربه های تازه در آن، تولد نوزاد و وجود برادر و خواهر کوچکتر که توجه پدر و مادر را به خود جلب کرده است، تعارض و کشمکش میان پدر و مادر، طلاق، ترس، اضطراب و... از جمله عواملی هستند که موجب بروز شب ادراری می شوند، و مهم تر این که شب ادراری در بچه ها بیشتر از دختران رخ می دهد.

وقتی متوجه شب ادراری فرزند تان شدید این کارها را نباید انجام دهید؛

  • از سرزنش و تنبیه کودک جداَ بپرهیزید؛ این کار تنها موجب افزایش شب ادراری می شود و مشکل عاطفی هم برای او به وجود می آورد.
  • زمانی که متوجه شدید جای خوابش را تر کرده است با او با خشونت حرف نزنید و سرش فریاد نکشید.
  • اجازه ندهید در ساعات نزدیک به خواب، مایعات زیادی (مخصوصاَ مایعاتی دارای کافئین همانند چای، قهوه و...) بنوشد.
  • جریان شب ادراری را به ویژه در نزد خودش برای دیگران بازگو نکنید.
  • مشکل اورا بزرگ نمایی نکنید.
  •   از نسبت دادن اسامی نامناسب به او خود داری کنید.
  • گفتن جملاتی مانند: مگر تو طفلی که جایت را تر می کنی و... نه تنها مشکلی را از بین نمی برد بلکه مشکل آفرین می شود.
  •  کودک را نترسانید و نگرانش نکنید، که ممکن است دیگران بفهمند و آبرویت خواهد رفت و... .
  • خستگی خودرا از شستشوی لباس ها و پاکیزه کردن تشک و لحافش به او نشان ندهید.

در صورت متوجه شب ادراری فرزندتان این کارها را انجام بدهید؛

  • تلاش کنید علت شب ادراری کودک را پیدا کنید به ویژه اگر علت آن روانشناختی باشد. برای این کار با او صمیمانه گفتگو کنید، تشویقش کنید تا مشکل خودرا بیان کند. مثلاَ می توانید بگویید: "عزیزم مدتی است احساس می کنم از چیزی ناراحتی؛ فکر می کنم نگران هستی، می خواهی کمکت کنم؟".
  •  به او آرامش بدهید و یاد آور شوید که این یک امر کاملاَ طبیعی است و با گذشت زمان برطرف می شود. می توانید بگویید: "چون در حال بزرگ شدن هستی، این اتفاق می افتد، دوستانت نیز این قسم می شوند و لی به خاطر رعایت ادب کسی درباره­ ی آن حرف نمی زند."
  •   اجازه بدهید تا  درمورد این موضوع بتواند آزادانه و راحت باشما گفتگو کند و اطمینان بدهید گفتگوها بین خودتان محرمانه خواهد ماند.
  •  می توانید بگویید: "هر وقت سوالی داشتی می توانی بپرسی. اگر می خواهی این یک راز بین ما باشد، تو هم به کسی نگو که به من گفته ای."
  •   اگر فضای خاصی مثلاَ حضورکسی اورا نگران می کند، فضای نگران کننده را از بین ببرید و به او آرامش بدهید. مثلاَ به جای آنکه بگویید: "مگر او آدم خور است که ازش می ترسی؟!" می توانید بگویید: "من همراه تو هستم جای نگرانی نیست، چرا آن شخص تورا نگران می کند؟".
  •  در فاصله های معینی از شب بیدارش کنید و از او بخواهید تشناب برود، توجه کنید که در انجام این کار کاملاَ با محبت و حوصله برخورد کنید. مثلاَ به جای آنکه بگویید: "بیدارشو دیگه باز می خواهی جایت را ترکنی؟!" می توانید بگویید: "کوشش کن از خواب برخیزی و به قولت عمل کنی، من به قولم عمل کردم از خواب بیدار شدم تا بیدارت کنم..."
  • جدولی بالای سرش نصب کنید تا بتواند به تناسب هرشب که جایش را ترنکرد برای خود ستاره ای بدهد و شماهم در برابر تعداد مشخصی ستاره ها به او جایزه بدهید.
  •   اغلب پیشنهاد می شود از زنگ اخبار در جای خوابش استفاده کنید، کار این زنگ به گونه ای است که با کمی رطوبت رختخواب، صدا می دهد. درنتیجه کودک بیدار می شود و به تشناب می رود، اگر پیشرفت کودک ثبت و به او نشان داده شود حس همکاری او تحریک می شود و 80 تا 85 فیصد مؤثر خواهد بود.
  • از او بخواهید حتماَ پیش از خواب تشناب برود و بگویید که این کار به او آرامش می دهد تا راحت و با خیال آسوده بخوابد.
  •  از یک پوشش پلاستیکی روی تشکش استفاده کنید و روی آنرا با تکه ی سفید بپوشانید تا شرمنده نشود.
  •  برای پاکیزه کردن لحاف و تشک کثیف شده، از خودش کمک بگیرید، بگذارید داوطلبانه حداکثر کاری را که می تواند انجام دهد. شوخی و خندیدن از حجم شرمنده گی اش می کاهد.
  •   برایش چراغی آماده کنید تا بتواند شب تشناب برود و از تاریکی نترسد.
  • اگر احساس کردید که شرایط او طبیعی نیست با داکتر مشورت کنید تا از صحت او مطمیین شوید.
مطمیین باشید تربیت درست در گرو آگاهی از ویژه گیهای رفتاری است، و زمانی می توان به این امر مهم دست یافت که زمان و تلاش هزینه کنیم.

تفکر قالبی، پیشداوری و تعصب


    تفکر قالبی به عنوان یک تصور کلی و بدون انعطاف در ذهن انسان که در قضاوت های او مورد استفاده قرار می گیرد، نوعی خطای ادراکی است و مخصوصأ در تجزیه و تحلیل پیش داوری به کار می رود یعنی زمینه ساز پیشداوری می گردد. در تمام گروه های اجتماعی این تصور وجود دارد که در نوع گروهی برتر از دیگران اند، مثلأ؛ رو حانیون فکر می کنند گروه شان برتر از دیگران است زیرا وظیفه ی ترویج احکام دین را دارند. حُکام فکر می کنند بهتر از دیگران اند، چون وظیفه ی اجرا و وضع قوانین را دارند و به همین ترتیب ملیت های مختلف برای برتر جلوه دادن خود از دیگران، دلایلی مانند: اصیل بودن، قوی بودن، مدنی بودن و... را عنوان می دهند.

    این طرز تفکر اغلبأ اشتباه است، و منشاء آن زمانی است که یک شخص در ذهن خود از یک ملت تصویری می سازد و سپس آن را در مورد تمام افراد آن ملت صادق می داند، مثلأ؛ اینکه تمام پشتون ها جنگ طلب و اغتشاش گر اند، یا تمام هزاره ها خرافه گرا و نادان اند، یا تمام تا جیک ها پوک و تو خالی اند. این قالب ها فقط ساخته و پرداخته ی ذهنی شخص است که ادراک خودرا در آن جای می دهد و از این طریق به ادراکات خود رنگ خاصی می بخشند. تفکر قالبی اکثرأ تابع نادانی، تنبلی ذهنی، خودخواهی یا کینه و عصبیت های آشکار و نا آشکار است که در مورد یک گروه، یک ملت، یک طبقه اجتماعی یا یک شی ساخته می شود و به هیچ صورت حاصل تجربه ی مستقیم با واقعیت نیست، پس به هر اندازه ذهن بسته و دانش کمتری داشته باشیم به همان تناسب افکار قالبی بیشتری تولید می کنیم.

    برخی از پژوهشگران پیشداوری را که نتیجه ی تفکر قالبی است، از صفات باطنی جامعه ی بشری می دانند، یعنی اینکه به مجرد تماس دوگروه متفاوت با هم دیگر، پیشداوری ظهور می یابد در نتیجه اینکه در دنیای نامتجانس ما همیشه پیشداوری وجود خواهد داشت. و بر اساس رویکرد تکاملی؛ حیوانات نسبت به همنوعان ژنتیکی خود گرایش عاطفی بیشتر ی دارند بنابر این تعصب پدیده ی ساختاری و یکی از بخش های اساسی میکانیزم بقا است که این کار سبب بر انگیختن عطوفت در خانواده و سبب کینه و عداوت نسبت به افراد خارج از این دوره می باشد و با توجه به اینکه ما انسان ها از دیگر حیوانات متمایز هستیم شاید برعکس این امر، تمایل طبیعی سرشت ما مهربانی، همراهی و کمک باشد، اگر صحت این نظریه را بپذیریم پس می در می یابیم که تعصب طبیعی نیست بلکه فرهنگ، خانواده و وسایل ارتباط جمعی می تواندمارا وادار سازد تا نسبت به افرادی که با ما تفاوت دارند تمایل منفی داشته باشیم. به هر صورت روانشناسان اکثرأ معتقد اند که اکثر تعصبات و پیشداوری از طریق آموزش منتقل می شود، به ما می آموزند متعصب باشیم، زیرا در کودکان نفرت از نا همانند اصلأ دیده نمی شود.

    با توجه به اینکه پیشداوری برای طبقه ی حاکم منافع مادی دارد، اما به منظور زنده گی مسالمت آمیز اصلأ به نفع توده ی مردم نخواهد بود تا خودرا درگیر این مسایل ساخته و ابزاری به منظور بهره بری طبقه ی حاکم قرار بگیرند، زنده گی توام با همدیگر پذیری و درک تفاوت ها، زنده گی انسانی است. مخصوصا برای طبقه ی تحصیل کرده و کسانی که در صدد تعقل گرایی و دوری از تعصبات و جهالت اند لازم است تا به اتکا به معیارها و پژوهش های انجام شده مبنی بر کاهش تعصب خودرا به آگاهی یی مجهز سازند که به خاطر جهل و جمود فکری، ابزار استفاده ی گروهی سودجو قرار نگیرند، با تکیه بر اصل اِسناد (برای فهم چگونگی رفتار دیگران نباید تنها به علت وقوع رفتارها بسنده کرد بلکه در ضمن آن باید در صدد فهم چرایی رفتار های دیگران نیز بود، زیرا نتایجی که در مورد رفتارهای دیگران به دست می آوریم بر نحوه ی ارتباطات ما با دیگران اثر می گذارد) به راحتی می توان با تفکر قالبی مبارزه کرد و عقلانی اندیشید، و با روش های عملکردی و تربیتی درستِ خویش نسل عاری از تعصب را تقدیم کرد.

فرهنگ و تعلیم و تربیت؛ نقش فرهنگ در با لنده گی موجود انسان

در این مقاله سعی شده است نقش فرهنگ و ارزش های فرهنگی در بالنده گی انسان که ابزار آن تعلیم و تربیت است برجسته تر گردد و انگیزه ای باشد برای تفکر در مورد نقش فرهنگ در کمال انسانی، زیرا مردمی با فرهنگ متعالی ارزش هارا درک می کنند، به دیگران احترام دارند، حس انسان دوستی بیشتری از خود نشان می دهند ودر حقیقت فرهنگ متعالی زبان انسانیت است چنانچه حضرت مولانا می فرمایند

ای بسا هندو وترک هم زبان                           ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان همدلی خود دیگر است                       همدلی از هم  زبانی بهتر است

 به گفته ی یکی از نویسنده گان معاصر ایران "دو بافرهنگ یکی در چین و دیگری در تگزاس زبان یک دیگر را بهتر درک می کنند، تا دو برادری که از فرهنگ بی بهره اند".

در طول سالهای پس از انقلاب مردم افغانستان، روی کار آمدن مجاهدین و سپس طالبان، دولت موقت و بعد از آن نظام دموکراسی؛ ما شاهد تحول چشم گیری در تعلیم و تربیت افغانستان نیستیم و حتا در مقیاس انتقادی تر شاهد کاهش کیفیت ها، رکود فرهنگ علم آموزی و تعهد نسبت به به سازی روند تعلیم و تربیت بوده ایم، در این میان بارها طی نشست هایی که از طرف مسوولین تعلیم و تربیت دایر می گردد بیشتر در ارتباط به کمیت های معارف، تحصیلات عالی، امکانات مادی ساخته شده و... پرداخته می شود و اندک توجهی به فرهنگ و توسعه ی فرهنگی صورت نمی گیرد و این رکن سازنده ی هر ملت مغفول مانده است.

به نظرمی رسد بیشتر متخصصین و مسوولان این حوزه درگیر بحث روی اهداف، منابع فلسفی و دینی، اصول یادگیری، طراحی روش های اخذ آزمون ها، راه های جلوگیری از تقلب در امتحان، طرح معقول سازی ترکیب ملیتی در آموزش و پلان های کوتاه مدت و طویل مدت بوده اند و لذا مجال نیافته اند به فرهنگ که روح پنهان یا عصاره ی زنده گانی تعلیم و تربیت است بپردازند. البته تا اندازه ای پرداختن به مساله ی فرهنگ شاید انتظار زیادی باشد زیرا بیشتر فعالیت ها متمرکز به فایق آمدن بر چالش های آنی و برجسته است و از طرفی دیگر فرهنگ از عوامل و پارامترهای بسیار متنوع و درهم تنیده ای تشکیل می شود که به آسانی یی دیگر بخش های تعلیم و تربیت نمی توان به آن پرداخت، پارامترهای زیادی مانند؛ علم، اقتصاد، صحت، انکشاف، تکنالوژی، شغل، مهاجرت، مصرف گرایی، رشد، تولید، انبوه شدن ثروت، مطبوعات، سنت پذیری، سنت گریزی، تجدد طلبی، تجدد گریزی، هنر، عدالت، فقر، ثروت، اخلاق، روابط خانواده گی، موفقیت وبسیاری از عوامل دیگر که آنرا می توان توته های پازل فرهنگ نامید که اگر نخست در تعامل و سپس در هماهنگی باهم قرار نگیرند، نا هنجاری فرهنگی را به میان می آورند، که خود منشا ناهنجاری های دیگر خواهد بود که ما جلوه های آن را با شدت زیادی در گوشه و کناره های کشور خود مشاهده می کنیم.

تعلیم و تربیت اگر از فرهنگ بی بهره بماند فقیر می شود و چه بسا بر ضد خود تبدیل شود در حال حاضر نیاز به طرح مباحث فرهنگی و به ویژه ارتباط اجزای ذکر شده با یکدیگر که سازنده ی فرهنگ کلان هستند بیش از پیش احساس می شود، اما در جامعه ی دینی- سنتی افغانستان به فرهنگ چگونه باید نگاه کرد؟

اکنون بعد از گذشت سال ها از تشکیل نظام های قانونی مبتنی بر دموکراسی و اساسات دین اسلام در کشور، سر لوحه ی کار تمام آموزگاران و مسوولین تعلیم وتربیت "تذکیه" یا "تهذیب" و تقدم آن برتعلیم است، می توان شاه بیت غزلیات مسوولان تعلیم و تربیت را این گونه توصیف کرد "تربیت مقدم تر از تعلیم است" که البته این گفته خود مبتنی بر آموزه های قرآنکریم است و اشکالی در آن نیست، اما مشکل در روش نگرش به تهذیب است و اصل این است که ما همواره یا اغلبا تهذیب یا تزکیه را به "اخلاق" و آن هم "اخلاق فردی" منحصر و محدود می کنیم و به وجه اجتماعی آن نمی پردازیم، اما یک انسان متخصص و واقف به آموزه های دینی- اسلامی مساله ی تهذیب و تزکیه را فراتر از سلوک فردی و ادب شخصی می داند، در چنین زمانی که سازمان ها و نهادهای عظیم جهانی بر جوامع بسیار سریع تاثیر می گذارند مثلا: با اختراع یک وسیله ی جدید چه گونه مدت ها مردم را به آن مصروف می سازند و یک اختراع مشغله ی فکری جمعیت کثیری از انسان ها می گردد. در چنین وضعیتی وقتی ما از تحول در تعلیم و تربیت یا بلند بردن میزان باسوادی یا کیفیت ورزی در دانشگاه ها سخن می رانیم این گفته ها نمی توانند بدون توجه به فرهنگ به منزل مقصود برسند، کافی است یک بار به مساله ی فرار مغز ها از کشور نظر بیاندازیم این کار بیشتر از اینکه ناشی از عوامل جغرافیایی، فقر و... باشد مساله ی فرهنگی است.

بیشتر امیدواری به معلمان و نسل جدیدی این مرز و بوم است که صادقانه در راستای غنامندی افکار و رفتار مردم می کوشند، و باید بدانیم که مکاتب، دانشگاه ها، مساجد و... فراتر از اینکه محلی برای آموزش علوم است نیاز مند فرهنگ نیز می باشند، همان فرهنگی که جان آموزش است و آموزش بدون آن به مثل جسدی بدون روح می ماند امیدوارم به این امر مهم توجه صورت گیرد.